افشین در سرزمین گلها
Afshin au pays des Gaulois
۱۳۸۷ آذر ۲۰, چهارشنبه
پیش درآمدی بر نرماندی
سلام

در ادامه سفرهای استانیم چند بار قسمت شد برم این استان همسایه یعنی  «نرماندی» که در شمال متمایل یه غرب فرانسه واقع هست. کلمه نرماندی تقریبا معنی «سرزمین مردم شمالی» میده، ماجراشم اینه که از اواسط هزاره اول میلادی وایکینگها تقریبا تمام اروپا رو عرصه تاخت و تاز خودشون کرده بودن و با قایقهای سبکشون هرجا که میتونستن پیاده میشن و قتل و غارت و تجاوز میکردن و با غنایمی که جمع میکردن برمیگشتن به کانون گرم خانواده شون حوالی دانمارک فعلی. وایکینگها فرانسه رو هم از الطافشون بی نصیب نذاشته بودن و بارها بدون مشکل از طریق رود سن تا پاریس اومده بودن. البته اون موقع هنوز پاریس پایتخت نبود. در مجموع چیزی حدود سه قرن هیچیک از شاههای فرانسه نتونست جلوی تاخت و تاز وایکینگها رو بگیره.

بعد شارل سوم معروف به  «شارل ساده» تصمیم میگیره یه باج گنده ای به اینا بده که دست از سر کچل فرانسه بردارن، درنهایت  طی قراردادی قرار میشه به وایکینگها یه سرزمین بدن که سرشون اونجا گرم بشه، و اون منطقه نرماندی فعلی هست . چون وایکینگها از سرزمینهای شمالی به فرانسه می اومدن به «مردان شمال/ مردمان شمالی» معروف بودن و این سرزمین هم به اسم اونها «سرزمین مردان شمال» نامیده شد. وایکینگها یکی از بهترین سیستم های حکومتی رو در این منطقه پیاده کردن، سیستمی که بعدا دقیقا توسط پادشاههای فرانسه کپی و به کار گرفته شد. 

تقریبا صد سال و پنجاه سال بعد یعنی در سال 1066 میلادی «گیوم حرامزاده» دوک نرماندی به انگلستان حمله میکنه و اونجا رو فتح میکنه و میشه «گیوم فاتح، دوک نرماندی و پادشاه انگلستان»! بعد از مدت کوتاهی داستان این حمله روی یک پارچه نیم متر در هفتاد متر گلدوزی میشه که معروف هست به «قالیچه بیو». البته قالیچه نزدیکترین لغتی هست که برای تپیسغی* پیدا کردم. تا جایی که فهمیدم تپیسغی هر جور پارچه منقوشی میتونه باشه که به دیوار آویزون میشه، مثل گوبلن یا قالی دیواری. و «بیو**» برای اینکه از اول برای نمایش در کلیسای  این شهر دوخته شده و بعد از فراز و نشیبهای بسیار مجددا در همین شهر در معرض نمایش هست.
Tapisserie*
Bayeux**
عکس بالا عکس قالیچه اصلی هست، چون از خودش عکسبرداری ممنوع بود منم از عکسش عکس گرفتم. اگه عمری و حوصله ای بود یه پستم درمورد همین قالیچه که خودش داستان جالبی داره مینویسم. فقط یه نکته بگم که این آخرین باری بود که انگلستان توسط یه نیروی نظامی خارجی اشغال میشه. 

کوه سن میشل مهمترین محل توریستی و زیارتی نرماندی و یکی از مهمترینها در فرانسه، و بعد از برج ایفل پربازدید کننده ترین سایت توریستی فرانسه با سه میلیون بازدیدکننده در سال هست. توی این پست درموردش توضیح دادم.


یکی دیگه از آثار دیدینی مهم نرماندی «کلیسای جامع روان» هست که معروفیتش به علت ارتفاعش هست. نوک فلش کلیسا که توی این عکس داخل مه هست 151 متر از زمین ارتفاع داره. ظاهرا بین سالهای 1876 تا 1880 بلندترین ساختمان دنیا بوده.

اینم عکس «تاج» قدیمی ترین مسافرخانه فرانسه هست که از سال 1345 شروع به کار کرده و همچنان در حال کار هست. میدونی که این مسافرخانه توش قرار داره همون میدونی هست که «ژان دارک» توش زنده زنده سوزونده شد. البته وقتی این عکس رو گرفتم نمیدونستم و چون قشنگ بود ازش عکس گرفتم، تقریبا دو سال بعد فهمیدم اینجا کجا بوده!


اینم عکس صومعه کان که گیوم فاتح به عنوان کفاره طلاق دادن زنش ساخت و بعدا خودش توش دفن شد و چند صد سال بعد طی جنگهای مذهبی استخونهاش رو قبر درآوردن و الان فقط یکی از استخونهای ساق پاش اینجا دفن هست! 
شاید در هیچ منطقه دیگه ای از فرانسه انقدر پرچم کشورهای خارجی رو در هر شهر و روستایی در اهتزاز نبینیم. عکس بالا یکی از ده ها نمونه ای هست که دیدم. علتش این هست که در سال 1944 نیروهای متفقین در جبهه غرب از این منطقه بود که وارد خاک فرانسه شدن و درنهایت آلمان نازی رو شکست دادن. یه جورایی فرانسویا اینطوری به خارجیایی که برای آزادی اونا جنگیدن احساس دین میکنن.



نیروهای متفقین که اکثریت غریب به اتفاقشون انگلوساکسونها بودن بعد از یک بازی اطلاعاتی و جاسوسی گسترده در پنج ساحل نرماندی پیاده شدن. احتمالا فیلم «نجات سربان رایان» رو یادتون هست، اون صحنه بینظیر پیاه شدن نیروها از قایقها رو میگم. من هردفعه که اون صحنه رو میبینم یا یکی از صحنه های مستند از همون لحظات که دوتا هواپیمای آلمانی روی ساحل پرواز میکنن و سربازها رو به رگبار میبنده بغضم میگیره.  حالا نکته انحرافیش اینه که آمریکاییها که میدونستن با چه صحنه ای مواجه هستن و اولین کسایی که از قایقها پیاده میشن چه بلایی سرشون خواهد اومد در صف اول سربازاشون تماما سربازهای سیاه پوست الکلیزه شده رو قرار داده بودن!!! چیزی که ما هیچوقت تو فیلمها نمیبینیم!!!


اینم عکسی از قبرستان آمریکایی ساحل اوماها. در این منطقه و حتی بروتین توی شهرهای بزرگ همیشه یه قبرستان سربازهای خارجی پیدا میشه و این قبرستان آمریکایی بزرگترینشون هست که 9387 قبر رو تو خودش جا داده که بیشترشون متعلق به سربازهایی هست که در همون روز کشته شدن. اینجا یه جورایی شلمچه آمریکاییا هست، من هیچ جای دیگه ای اینهمه غربی ندیده بودم که بغض کنن و اشک بریزن! تقریبا تمام تورهای امریکایی که به فرانسه میان بعد از پاریس دومین توقفگاهشون اوماها بیچ هست.

اون عقبی واقعی هست

اینم یه تانک آلمانی

و خوب تعداد زیادی هم موزه های دولتی و خصوصی مربوط به نبرد نرماندی توی منطقه هست که خیلی هاشون هم تخصصی هستن. عکس بالا مجسمه ای هست جلوی ساختمان موزه کان که بزرگترین موزه مربوط به نبرد نرماندی هست. اونورش نوشته «نه خشونت*» روی دیوار موزه هم نوشته «از زخم من رودی از آزادی جاری شد**».

*NON-VIOLENCE
**DE MA BLESSURE A JAILLI UN FLEUVE DE LIBERTE 


از نظر آثار طبیعی هم این صخره ها معروفترین جای نرماندی هستن. من که ندیدم ولی میگن تا پایین اون شیب پله داره و میشه رفت. در ضمن گاوهای نرماندی هم توی فرانسه معروف هستن، البته به گاو بودن!

اون پست قبلی و این پست فعلی همه برای این بود که پست بعدی نوشته بشه. پس منتظر و شاد و سلامت باشین و از برف پارو کردن شکایت نکنین که مثل من نیاین یه جایی که سال در سال برف نمیاد و آرزوی یه گوله برفی کوچولو درست کردن به دلتون نمونه.

برچسب‌ها: , , ,